پرسید به خاطرکی زنده هستی ؟
با اینکه دوست داشتم با تمام وجود داد بزنم
((به خاطرتو ))
گفتم به خاطرهیچکس
پرسید پس به خاطرچی زنده هستی ؟
با اینکه دلم داد می زد و می گفت
((به خاطرتو ))
با یک بغض غمگین گفتم
به خاطرهیچکس
ازش پرسیدم توبه خاطرکی زنده هستی ؟
درحالی که اخم تو چشماش جمع شده بود گفت :
به خاطرکسی که به خاطرهیچ زنده است .
|
امتیاز مطلب : 110
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22